این کلکسیونها انگار تمامی ندارند. همین که فکر میکنی دیگر ته و توی هرچه مجموعه در ایران بوده را درآوردهای، یکهو خبر میرسد مردی یا زنی دیگر در گوشهای از ایران برای خودش کلکسیون جمع کرده، آن هم مجموعهای تازه و خارقالعاده. این گزارش مربوط به مجله سرنخ به تاریخ ۳۱ مردادماه۱۳۸۸ است.
به گزارش همشهری آنلاین، این بار قرعه به نام زن هنرمندی افتاد که کلکسیونی از لباسهای محلی قدیمی دارد. ملوک وکیلی ۳۸ ساله و اهل سقز است اما حالا در تهران زندگی میکند و آوازه مجموعهاش که خودش آنها را دوخته به اروپا هم رسیده. او یک کلکسیونر لباس است.
ملوک علاقهاش را به جمعآوری و دوخت لباسهای محلی، مدیون مادرش است؛ «در خانواده مرفهی به دنیا آمدم و والدینم هنردوست بودند و با آدمهای متشخصی رفت و آمد داشتند. من اطلاعات زیادی درباره لباسهای محلی از آن افراد به دست آوردم».
او ادامه میدهد: «مادرم دوخت لباسهای سنتی را یادم داد. همه لباسهای قدیمی به اشکال هندسی مثلث، مربع، مستطیل و لوزی شبیه است. کافی است آنها را در این قطعاتی که گفتم ببری و آنها را به هم وصل کنی».
ملوک پشتکار زیادی در این کار از خود نشان میدهد؛ «وقتی یک لباس را میخواهم سکهدوزی کنم، میروم سکههای قدیمی اصل را هر جور باشد تهیه میکنم و آنها را میخرم و روی لباسها میدوزم تا واقعا همانی باشد که میخواهم».
ملوک خانم به زودی راهی انگلستان میشود تا در نمایشگاهی از لباسهای کردیای که خودش ترتیب داده، شرکت کند. او بیش از ۱۶۰ دست لباس کردی را به آن نمایشگاه فرستاده است. بعضی از لباسهای این مجموعه تلفیقی از لباسهای مدرن و سنتی است. او عقیده دارد لباسهای قدیمی تناسب خیلی خوبی با زندگی آن زمان داشت اما الان این لباسها برای جوانها جذاب نیستند. برای همین هم او سعی کرده با تلفیقی از لباسهای مدرن و قدیمی کارهای تازهای انجام بدهد.

از کودکی تا امروز
ملوک از دوره قبل از مدرسه هم خودش لباس عروسکهایش را میبافت. روستای محل تولدش در اطراف شهرستان سقز در استان کردستان پر بود از لباسهای کردی رنگارنگ؛ لباسهای گشاد و راحتی که متناسب با زندگی ساکنان آن مناطق دوخته میشد؛ «مادرم هنرمند بود. او انواع و اقسام لباسهای کردی، به خصوص لباسهای زنانه را با دست میدوخت و با سکه و طلا و… آنها را تزئین میکرد. او در علاقهمند شدن من به لباسهای محلی نقش بزرگی داشت».ملوک از همان بچگی دنبال اطلاعاتی درباره لباسهای محلی بود.
اوایل از اهل محل و پیرمرد، پیرزنها کمک میگرفت و بعد که پایش به مدرسه باز شد و سواد خواندن و نوشتن پیدا کرد، راهی کتابخانههای شهر شد؛ «شروع کردم به تحقیق درباره البسه محلی. تمام سفرنامههای معروف را خواندم. کتابهای تاریخی را مو به مو مطالعه کردم ولی آنچه میخواستم در کتابها نبود. کتابها اطلاعات زیادی درباره لباسهای محلی نداشتند. از چند نفر آدم مطلع پرسیدم، آنها گفتند اصلا تا به حال تحقیق درستی در زمینه لباسهای محلی ایرانی انجام نشده است».
سفر دور ایران
این طور بود که قهرمان قصه ما، مصرّ شد وجب به وجب خاک ایران را بگردد تا خود اطلاعاتی درباره پوشش محلی ایرانیها به دست آورد؛ «در مسافرتها با آدمهای مختلف روبهرو شدم.
بیشتر سراغ پیرمرد و پیرزنهای روستاها و دهکورهها میرفتم؛ از شهرها و روستاهای مازندران و گیلان گرفته، تا خراسان و سیستان و بلوچستان، بندرعباس و … خلاصه، تمام ایران را یک دور گشتم. وضع مالیام هم آن موقع خوب بود و از بابت هزینه سفرهایم مشکلی نداشتم».

مسافرتهای ملوک به زودی نتیجه خود را نشان داد. او هر جای ایران را که میگشت چند دست لباس محلی با خود میآورد. البته بیشتر علاقه ملوک به لباسهای کردی بود.
ملوک و گنجینه لباسهایش
ملوک لباسهای محلی زیادی دارد، هرچند که بیشتر آنها الان به کردستان عراق و لندن – انگلستان- فرستاده شدهاند تا در نمایشگاههایی به مردم نشان داده شوند. او فقط ۱۶۰ مدل لباس کردی دارد اما چیزی که این کلکسیون را پربارتر کرده اطلاعات زیادی است که او در مورد لباسهای محلی ایرانی دارد.
خانم مجموعهدار میگوید: «وجه مشترک همه لباسهای محلی ایرانی این است که ضمن اینکه کاملا متناسب با محیط جغرافیایی و طبیعت اطرافشان هستند، در رنگ و شکل ظاهر هم از محیط طبیعی دو ر و بر خود الهام گرفتهاند؛ مثلا شما اگر به لباسهای مردم کرمانشاه و روستاهای اطراف آن نگاه کنید میبینید اکثرا به رنگ قهوهای و تیره هستند. اگر نگاهی به کوههای اطراف کرمانشاه هم بیندازید متوجه میشوید آنها هم کاملا قهوهای هستند و یک نوار تیره از داخل ارتفاعات رد شده؛ درست مثل اینکه یک کمربند سیاه دور یک لباس قهوهای را پوشانده باشد. این یکی از دلایل اصلی تیره بودن لباس کردهای کرمانشاه نسبت به دیگر شهرهای کردنشین است.
هرچند پیرمردها و پیرزنها عقیده دیگری دارند. آنها میگویند ما صدها سال است به خاطر ناکامی و مرگ فرهاد و شیرین و اینکه این دو جوان آخر به هم نرسیدند عزاداریم و این رنگ را به همین خاطر انتخاب کردهایم. عدهای دیگر هم این رنگ را به خاطر مرگ سیاوش میدانند». ملوک درباره لباسهای منطقه ماکو در آذربایجان غربی هم به نکات جالبی اشاره میکند؛ «اگر به آن مناطق سر زده باشید متوجه میشوید لباسهای محلی پر از رنگهای زرد و نارنجی و بنفش و قرمز و سبزند و اگر هم گشتی در دشتهای اطراف آنجا بزنید، همین رنگها را به وفور در گلها و مراتع میبینید».
راز لباسها
صاحب مجموعه لباسها معتقد است که البسه اقوام ایرانی اطلاعات زیادی را در مورد افرادی که آنها را میپوشیدند بازگو میکنند. «در بیشتر مناطق ایران، زنی که تازه پسر به دنیا آورده بود، سربند آبی به سرش میبست و زنی که دختر زاییده بود سربند قرمز رنگ میبست».
ملوک در ادامه صحبتهایش به فلسفه شالها هم اشاره میکند؛ «شال کمر در بیشتر مناطق ایران رایج بود اما در هر منطقه بسته به آب و هوا تغییراتی در آن دیده میشد؛ مثلا در مناطق سرد، درازای این شالها و تعداد دورهای آن بیشتر بود ولی در مناطق گرمسیر طول آنها کوتاهتر بود».تحقیقات این کلکسیونر نشان داده است که شال نقش مهمی در زندگی افراد داشته است. این شالها وقتی به کمر بسته میشدند حالت کمربندی را پیدا میکردند که یک وزنهبردار به کمر خود بسته است و چون ممکن بود مردم روستاها در طول روز بار زیادی را با خود حمل کنند، باعث سفت ماندن شکم و کمر میشد و جلوی پاره شدن رودهها را میگرفت و نمیگذاشت به آنها فشار وارد شود.
ملوک میگوید: «در زمانهای قدیم به ندرت کسی پیدا میشد که شکم داشته باشد. یکی از دلایل اصلی آن بستن همین شالها بود. این شالها باعث میشد کمر آنها راست بایستد و شکم تا حدی داخل برود. این شالها مثل کمربندهای زیبایی اندام امروزی کار میکردند. البته از شالها درگذشته به مناسبتهای دیگر هم استفاده میشد؛ مثلا وقتی عیدها به خانه بزرگتر قوم و دهات میرفتند، شالهای خود را هنگام ورود از سوراخهای سقف خانه که برای تهویه هوا ساخته شده بود آویزان میکردند تا از صاحبخانه هدیهای بگیرند». ملوک توضیح میدهد: «بزرگترها معمولا تخم مرغ، گردو و آجیل و از این قبیل چیزها را توی شال میریختند».
لباسهای طبقهبندیشده
صاحب کلکسیون لباسها به رابطه پایگاه اجتماعی افراد و جنس لباسهای محلی هم اشاره میکند؛ «طبقه ثروتمند از پارچههای گرانقیمت همراه با زیورآلات مثل سکه و طلا استفاده میکردند و طبقه متوسط، زیورآلات نقره روی لباسهایشان میدوختند و طبقه پایین از پارچههای «چیت» استفاده میکردند و چون وضع مالی خوبی هم نداشتند، برای تزئین لباسهایشان سکههای رایج آن زمان مثل یک ریالی و… را به کار میبردند».
زیورآلات لباسها در گذشتههای دور اهمیت زیادی داشت و بعضی وقتها از لباس آنقدر زیورآلات آویزان میشد که خود پارچه از زیر آن پیدا نبود؛ «تحقیقات من نشان داد دوختن سکههای پول روی لباس آن موقع حکمتی داشت. مردم بانک یا محلی برای نگهداری پولهای خود نداشتند و چون ایران همیشه در خطر هجوم اقوام مختلف بود، مردم سکهها و جواهرآلات خود را روی لباسهایشان میدوختند تا همیشه همراهشان باشد و از شر دزدها در امان بماند».
کلاه محلی
کلکسیون ملوک فقط به لباس و شال خلاصه نمیشود؛ او مجموعهای هم از انواع و اقسام کلاههای محلی جمع کرده و کلی چیز درباره آنها میداند؛ «بعضی کلاههای محلی از جنس مخمل، پشم و… بود. این کلاهها معمولا به رنگ مشکی دوخته میشدند. علت استفاده از رنگ مشکی هم این بود که یراق یا سکهدوزی در رنگ مشکی خیلی خوب به چشم میآید». کلاهها هم بسته به منطقه جغرافیایی تفاوتهای زیادی داشتند. در مناطق گرمسیر این کلاهها کوتاه ولی در مناطق سردسیر دراز بودند و تا روی گردن و پشت سر میآمدند. نوعی از این کلاهها هم به کلاه کاسهای معروف بود و بند از آن آویزان بود که این بندهای ضخیم نقش شال گردن را بازی میکردند تا در سرمای شدید آنها را دور گردن بپیچند.
کاربردهای لباس
اگر فکر میکنید انواع لباسها برای این بود که پدربزرگها و مادربزرگهای میانسالمان بپوشند و با آنها پز بدهند و چشم این و آن را از کاسه دربیاورند، کاملا اشتباه میکنید. البسه آن زمان کاربردهای دیگری هم داشتند که ملوک خانم دربارهشان توضیح میدهد: «کلاه و شال زرد را آنهایی میپوشیدند که تازه از مکه آمده بودند و افرادی که معنویتر بودند سفید میپوشیدند. قاعده کاربردی بودن البته درباره شلوارها هم کاملا صادق است؛ بسته به گرمی یا سردی مناطق ایران، هر قومی شلوار مخصوصی میپوشید.
به طور مثال اقوام بلوچ شلوار سفید میپوشیدند که خیلی هم گشاد بود. این شلوارها برای آن بود که مردم بتوانند گرمای شدید هوا را تحمل کنند. از طرفی این لباس مثل پنکه عمل میکرد چون پاچه آن گشاد بود و وقتی فرد راه میرفت هوا از پاچه داخل آن میشد و با قدم بعدی از پاچه دیگر بیرون میآمد؛ درحالیکه در مناطق سردسیر، پاچه شلوار تنگ دوخته میشد تا گرما از آن خارج نشود».
ملوک خانم از حرف زدن درباره پوشاک ایرانیان قدیم خسته نمیشود. او با ذوق خاصی این بار سراغ کفشها میرود؛ «کفش مناطق مرکز ایران گیوه بود که از الیاف و پنبه بافته میشد و امکان جابهجایی هوا و خنکی پا را فراهم میکرد. کفش مناطق بندرعباس از لیف و شاخ و برگ درخت خرما و به شکل صندل تهیه میشد. در ضمن، کفش طبقات مرفه رنگارنگ بود و با پوست گردو، پوست انار و … رنگآمیزی میشد و کفش طبقات پایین سفید بود».
کد خبر 760661 منبع: همشهری سرنخ
-
این تجارت همهاش سود است
-
افسانه مرد شکستناپذیر
-
تقویم ۱۲ گانه حیوانی از کجا به ایران آمد؟
-
ماجرای وحشت مردم جنوب شرق آفریقا از هیولای نامرئی مالاوی
-
آنها آدمخوار نیستند!
-
بدنام ترین هکر دنیا را بشناسیم
-
این افراد انسانهای شگفتانگیز نامیده میشوند | از تولید گرما و تحمل آن با بدن، تا راه رفتن با کفشهای ۴۰۰ کیلویی
-
آمار زنان بیحجابی که با اولین پیامک تذکر حجاب خود را اصلاح کردهاند | اصرار به هنجارشکنی برابر است با برخورد انتظامی و قضایی
-
پلمب کتاب فروشی سروش صحت به دلیل بیحجابی در رشت | تصاویر پلمب کافه کتاب اردیبهشت را ببینید
-
تمام روئسای فدراسیون در تاریخ یک طرف علیرضا دبیر یک طرف! | کاش همه سر جلسه نماز می خواندن اما…
-
روابط خوبی با ایران داریم اما هیچ رابطهای با ترکیه و آذربایجان نداریم
-
مدرس AFC: قلعه نویی قداست مربیگری را زیر سوال برد | اقدام او مربیگری را بی ارزش کرد!
-
پوشش اجباری و تفکیک جنسیتی شهرک خبرساز در سکوت!
-
ادعای تند و تیز مدیرعامل پرسپولیس در خصوص طرفداران نساجی؛ تا وقتی که پرسپولیس نباشد…
-
ببینید | لحظه وصف ناپذیر شفای دختر فلج ایرانی در حرم مطهر امامین عسکریین (ع) | واکنش زنان حاضر در حرم را ببینید
-
مدرس AFC: قلعه نویی قداست مربیگری را زیر سوال برد | اقدام او مربیگری را بی ارزش کرد!
-
آمار زنان بیحجابی که با اولین پیامک تذکر حجاب خود را اصلاح کردهاند | اصرار به هنجارشکنی برابر است با برخورد انتظامی و قضایی
-
روابط خوبی با ایران داریم اما هیچ رابطهای با ترکیه و آذربایجان نداریم
-
شایعترین علائم کمبود کلسیم | از کجا بدانیم کمبود کلسیم داریم
-
اگر در ظاهرتان این نشانهها را دارید فشار خونتان بالاست
-
ورود سامانه بارشی جدید به کشور ؛ استانهایی که بارانی میشوند | اختلاف ۳۸ درجهای دما در سردترین و گرمترین مرکز استان کشور
-
ببینید | تعجب ایرانی ساکن آلمان از این صحنهها در یک خیابان مهم کلن
-
علائم کبد چرب را بشناسید ؛ بهترین راه تشخیص کبد چرب | برای کبد چرب چی بخوریم
-
عکس | چهره ای از سعید معروف که کمتر دیده بودیم | واکنش جادوگر والیبال به نیمکت نشینی